تغییر فاز میدهیم اون موقع که تغییر فاز مد نبود.
با شروع رسمی کارشناسی ارشد. به این نتیجه میرسیم که باید سبک زندگی رو به طور کامل عوض کنیم. یعنی از محیط زیبا و پنجره پنجره پنجره های امید و شادی ویندوز رو بیاریم به محیط سرخ آبی اوبونتو !حالا چرا ؟ برای این که دوستان می فرمایند که این محیط به اصطلاح فرنگیا open source هست. و کلا کار کردن تو این محیط کلاس داره !یعنی تو بیای یه ترمینال باز کنی یه مشت کد هایی که خودت هم حالیت نمیشه تو اینجا بزنی !جووووری ارضات میکنه که حس میکنی یه مهندس خبره کامپیوتری و قادر به هک کردن انواع اقسام کامپوتر ها و device ها هستی.
بعد یهویی به خودت میایی و میگی خوب ارشد چه غلطی کنم ؟موضوع پروژه رو چی انتخاب کنم ؟ناگهان بانگی از کورتکس میانی سرت به صدا در میاد که آًقا بزن تو کار deep learning و هر چی که هست !حالا چرا دیپ لرنینگ بین این همه اقیانوس موضوعات که در سر داری. برای این که جو گیری و trend شده !کلاس داره به عنوانی دیگر. میای شروع کنی که یادش بگیری میبینی که !اهو یه خیلی چیز دیگه هم هست که باید یاد بگیری و با یه مفهوم خاصی از لابری های tensorflow آشنا میشی. داداش تو این وسط چی میگی !چرا اینقدره بد بدنی تو ؟چرا من تو را درک نمیکنم شباهنگام که میگیرند شاخه های تلاجن رنگ سیاهیی و ....
آقا سگ خور من تو رو هم یه جوری هضم میکنم ! ولی خوب میدونی ؟من یه ESTP مغرور و اسفندی هستم !ترجیحا به من دل نبدین ! ... میای این وسط 4 تا کلاس TA هم برمیداری و یه قوزی بر قوز های پیشین اضافه می نمایی. به طوری که هر روز باید به این فکر کنی که آیا امروز کلاس دارم یا نه ؟ در این صدد هم باید باشی که how to evade chosterm Students. خلاصه که عجب وضع نابسامان و همان واژه مشهوریه
کجا آقا ... هنوز تمام نشده ! داستان تا به اینجا ختم نمیشه ! آقا علیرضا داستان ما !که مسواکاش رو شبا میزنه و صبحانه اش رو هم کامل روزا به عنوان ناهار میخوره ! میاد 6 واحد هم از دانشکده کامپوتر مثه مرررررد برمیداره ! بزن کف قشنگه رو !! شله شله !! آره دیگه ! دوست خوبمون به هندونه علاقه زیاد داره !چند تا رو با هم بلند میکنه ...
خلاصه که ما داریم زیر بار این همه load له میشیم ! اما تو باور نکن.